پله اول منبر / حجت الاسلام سید حسین موسوی
آسمان رشک برد بهر زمینی که در آن
دو سه یاری دو سه دم بهر خدا جمع شوند
هیات به گروهی از مردم می گویند که برای رسیدن به هدف مشترکی دور هم گرد آمده اند . هر هیات و گروهی متناسب با سنخ هدف خود، راهکار هایی را برای رسیدن به آن هدف ارائه کرده و دنبال می کنند .
از جمله هیات ای اجتماعی ، هیآت مذهبی هستند که با محوریت غزاداری برای سیدالشهدا علیه السلام تشکیل گروه داه اند . در اینججا این سوال مطرح است که چرا ما باید عزادرای کنیم ؟ هدف از اینکه ما در قالب هیات دور هم جمع شده و عزاداری می کنیم چیست ؟ آیا عزاداری هدف است یا راهکار ؟
آیا امام حسین علیه السلام که مخاطب به خطاب الهی " یَا أَیَّتُها النَّفسُ المُطمَئِنَّة" است نیاز به عزاداری دارد که ما عزاداری کنیم ؟ آیا ائمه دین صرفاً برای درک ثواب اخروی امر به اقامه عزا برای سالار شهیدان نموده اند ؟ یا اینکه اولیای دین که "ساسه العباد" هستند با دوراندیشی و عمق بینش ، برای پیروان خویش نقشه راه ترسیم کردند و اهداف دیگری را مد نظر داشته اند ؟
همان اهدافی که امام حسین علیه السلام برای رسیدن به آن اهداف والا ومقدس قیام کرد :
"و انی لَم أَخرُج أَشِراً وَ لابَطراً وَ لامُفسِداً وَ لاظالِماً و اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإصلاحِ فِی امّة جدّی أُرِیدُ أَن آمُر بِالمَعرُوفِ وَ أَنهی عَنِ المُنکَرِ وَ أَسیرَ بِسیرَةِ جَدّی وَ أبی " مردم دنیا بدانند که من یک انسان جاه طلب ، مقام طب ، اخلالگر ، مفسد و ظالم نیستم ؛ من چنین هدف هایی ندارم . قیام من قیام اصلاح طلبی است . قیام کردم برای اینکه میخواهم امت جد خودم را اصلاح کنم. من میخواهم امر به معروف و نهی از منکر بکنم .
از اینجا فلسفه این همه دستور اکید ائمه اطهار برای زنده ماندن عاشورا و اجر عظیمی که برای عزاداری سیدالشهدا علیه السلام در نظر گرفته شده است را می فهمیم . آیا ائمه دین این سخن را فقط به خار یک عزاداری مثل عزاداری های مادر وقتی که پدر یا مادرمان می میرد، گفتند ؟ نه ، مردن های ما ارزشی ندارد ؛ در مردن های ما فکر و ایده و هدفی وجود ندارد ، اما در کشته شدن حسین بن علی علیه السلام اهداف زیادی وجود داشت که زنده نگه داشتن عاشورا و ذکر و یاد او باید عاملی باشد برای ذکر و یاد آن اهداف .
اولیای دین از این جهت گفتند عاشورا نده بماند ؛ برای اینکه اگرچه شخص حسین بن علی علیه السلام نیست ولی حسین بن علی علیه السلام باید به قول امروز بعنوان یک سمبل و یک پرچم، به صورت یک نیروی زنده باشد؛ تا هر سا محرم که طلوع می کند ، یک مرتبه مردم از تمام فضا بشنوند : " أَلَا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لَایُعْمَلُ بِهِ، وَأَنَّ الْبَاطِلَ لَایُتَنَاهَی عَنْهُ!؟" آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل نهی نمی شود ؛ برای اینکه از راستی و حقیقت ، شور حیات ، شور امر به معروف ، شور نهی از منکز ، شور اصلاح مفاسد امور مومنین و همه آن مفاهیمی که در عاشورا تبلور کرد بود در میان مردم شیعه پیدا شود .
آیا می توان ادعای حسینی بودن کرد و نسبت به معضلات و ناهنجاری های اجتماعی و فرهنگی بی تفاوت بود ؟ آیا می توان بین حسین بود و حرکت نکردن برای اصلاحات اجتماعی را جمع کرد ؟ خون چه کسی مقدس تر از خون امام حسین علیه السلام است ؟ این خون مقدس در راه امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح مفاسد اجتماعی و فرهنگی و سیاسی ریخته شد و در رگهای حیات بشر جاری شد .
توقع و خواسته امام حسین علیه السلام از هیآت مذهبی که با محور محبت او تشکیل شده اند چیست ؟ آیا عزاداری و گریه ای که فقط برای عزاداری و گریه باشد کافیست ؟! راستی اگر امروز حسین بن علی علیه السلام در میان ما اضر می شد چه چیزی را از عزاداران و پیروانش مطالبه می نمود ؟
عزاداری امام حسین علیه السلام که به حق درباره اش گفته شده :" مَن بَکی أَو أَبکی أَو تَباکی و وَجَبَت لَهُ الجَنَّه" که حتی برای تباکی (خود را شبیه گریه کن ساختن) هم ارزش فراوان قائل شده ، در اصل فلسفه اش تهییج احساسات علیه یزید ها و ابن زیاد ها و به سود حسین ها و حسینی ها بوده است .
امروز صدای هل من ناصر حسین بن علیه السلام که سمبل مکتب تشیع است راه و روش اجتماعی معینی را فریاد می زند و از طرفی هم نفی کننده راه و روش موجود معین دیگری است .
در شرایط خشن یزیدی ، در حزب حسینی ها شرکت کردن و تظاهر به گریه کردن بر شهدا ، نوعی اعلام وابسته بودن به گروه اهل حق و اعلان جنگ با گروه اهل باطل و در حقیقت نوعی از خود گذشتگی است. اینجاست که عزاداری حسین بن علی علیه السلام یک حرکت است ، یک موج است ، یک مبارزه اجتماعی است ، در اینصورت است که ریختن یک قطره اشک برایش واقعاً نوعی سربازی است .
اما تدریجاً روح و فلسفه این دستور فراموش می شود و محتوای این ظرف بیرون می ریزد و مسئله شکل یک عادت به خود می گیرد که مردمی دور هم جمع بشوند و به مراسم عزاداری مشغول بشوند ، بدون اینکه نمایانگر یک جهتگیری خاص احتماعی باشد . بدون آنکه از نظر اجتماعی عمل معنی داری به شمار برود ، فقط برای کسب ثواب مراسمی را مجرد از وظایف اجتماعی و بی رابطه با حسین های زمان و بی رابطه با یزید ها و عبید الله های زمان به پا دارند.
اینجاست که حرکت تبدیل به بنیاد یعنی عادت شده و محتوای ظرف بیرون ریخته و ظرف خالی باقی مانده است؛ حرکت تغییر ماهیت می دهد و یک امر پویا تبدیل به یک امر ایستا می گردد ، در چنین مراسمی است که اگر شخص یزید بن معاویه هم از گور به در آید ، نه تنها حاضر است در آن شرکت کند ، بلکه بزرگترین مراسم را به پا دارد ، در چنین مراسمی است که نه تنها "تباکی" اثر ندارد ، اگر یک من اشک هم نثار کنی به جایی بر نمی خورد.
ماجرای کربلا و مبارزه حق و باطل در طول تاریخ امتداد دارد. امروز هم یزیدیان در پی به مسلخ بردن حسین ها هستند اگر پیروان مکتب حسین بن علی علیه السلام با پیام ها و درس های عاشورا آشنا نشوند به نوبه خود زخم بزرگی را به پیکر اما غریب وارد نموده اند ، آیا تنها بر زخم ها و درد ها و مصیبت های امام گریستن و آرزوی زیارت کربلای کردن باید کارکرد نهایی و هدف غایی تشکل های مذهبی باشد ؟
غرض ما از اقامه عزا برای سالار شهیدان این است که روحمان را در کوثر حسینی شستشو دهیم ، تجدید حیات کنیم ، خودمان را زنده کنیم ، از نو مبانی و مبادی اسلام را بیاموزیم ، روح اسلام را از نو به خودمان تزریق کنیم .
ما نمیخواهیم حس امر به معروف و نهی از منکر ، احساس شهادت ، احساس جهاد و استکبار ستیزی ، احساس فداکاری در راه حق، در ما فراموش بشود ؛ نمیخواهیم روح فداکاری در راه حق در ما بمیرد .
ما به هیات نمی رویم که فقط عزاداری کرده باشیم ، بلکه می رویم تا در طریق تکامل و انسانیت گام برداریم ؛ و انسان بودن یعنی دوستدار خوبی ها بودن و در مسیر تحقق آنها حرکت کردن را بیاموزیم .
ما به هیات می رویم تا دشمن بدی ها و ظلم ها بودن و در راه نابودی محو آنها قدم برداشتن را بیاموزیم و نسبت به فساد فرهنگی بی تفاوت نبودن و خود را هر لحظه در معرکه عظیم نبرد حق و باطل مسئول دانستن را تمرین کنیم .
ما به هیات می رویم تا خواب شیرین را به چشمان دشمنان خدا و اسلام و اولیای دین از خوف شکستن سریر سلطنت شوم و هیمنه شیطانی شان حرام کنیم .
حضرت امام خامنه ای مدظله پیرامون مفاهیم قابل ارائه در هیات های انقلابی و محافل مذهبی ، توصیه های قابل توجهی دارند که مغفول عنه واقع شده است . ایشان در این باره می فرمایند :
"امروز الحمدالله نظام طاغوت بر سر کار نیست ؛ اما حرف های دیگری برای گفتن و علم های دیگری برای بلند کردن وجود دارد ، همه مفاهیمی که امروز نظام اسلامی دنبال آنهاست عدالت، مبارزه با فساد، مبارزه با استکبار جهانی، مبارزه با تبعیض، توجه به شایسته سالاری و شایسته گزینی مفاهیم اساسی دین ماست و همه اش هم حسینی است ؛این ها باید در سینه زنی ها بیاید . آیا این ها با نوحه و روضه و گریه و ناله می سازد ؟ البته ؛ چون همه این عناصر ، در آن حادثه وجود دارد یک ترکیب عجیب و یک آلیاژ چندین عنصره است. ذهن های فعال ، عناصر را درست تجزیه کنند و آنها را در صفحه روز عاشورا و شب عاشورا و ایام محرم و در کلمات آن بزرگوار پیدا کنند و آن را مطرح کنند."1
اگر جلسات مذهبی ما از تمامی ظرفیت ها و درس های حماسه کربلا استفاده کند و پی به تمام کارکرد های خود ببرد ، در اینصورت محتوای ثواب و مطلوبی را به مخاطبان ارائه خواهند داد. بی شک در اینگونه جلسات افراد آگاه و بصیر و مکتبی تربیت خواهند شد.
به راستی چرا در بعضی از جلسات بعد از گذشت چندین سال مخاطب رشد نمی کند و با ایدئولوژی و تفکر شیعی و مفاهیم ارزشمند دینی آشنا نمی شود ؟ متاسفانه بساری از متدینین و پیروان ذوات اهل بیت علیهم السلام گریه بر اهل بیت علیهم السلام را تنها هدف تلقی کرده اند و فقط برای زخم ها و مصیبت های آنان گریه می کنند. در این باره معمار کبیر انقلاب اسلامی ، امام خمینی ره می فرمایند : " یک مطلبی هم که بین همه ما باید باشد ، این است که این نکته را به مردم بفهمانیم: همه اش قضیه این نیست که ما می خواهیم ثواب ببریم ... باید این نکته هم به مردم گفته شود ، تذکر داده شود که آقا قضیه روضه خوانی این نیست که من یک چیزی بگویم و یکی هم گریه کند ."2
اما متاسفانه بسیاری از جلسات ما هنوز در عاشورای محرم سال شصت و یک توقف کرده است. البته این به این معنی نمی باشد که این اشک ها بی فایده بوده و اثر ندارد ، سخن این است که خروحی و کارکرد جلسات می تواند یلی بیشتر از اینها باشد .
1. 19/2/80
2. صحیفه نور ، ج 8،ص71 سخنرانی در تاریخ 17/4/58
سید حسین موسوی